بازیچه ...
پچ پچ دوستت دارم های تو
در گوش او
به گوشم میرسد
بازیچه ام یا باز بچه فرضم کرده ای؟
نظرات شما عزیزان:
DUYĞU
ساعت0:56---28 شهريور 1393
در برزخ تنهایی با قلب پر از دردم
در حسرتی از بوسه دنبال تو میگردم
در خواب و خیال خود با شوق وصال تو
مجنون و غزل خوانم با رنگ و رخ زردم
غیر از تو کسی دیگر دل را نلرزانده
گر شهوتی هم بوده خنجر به دلم کردم
دور از هوس و شهوت چون منتظرت بودم
از بین همه مردم بیرون شدم و طردم
با بوی دو زلفانت در پاکی آغوشم
شب های پر از غم را با عشق تو طی کردم
ای گل تو بخند زیبا چون فصل بهاران است
شاید شبی از شب ها من پیش تو برگردم
در حسرتی از بوسه دنبال تو میگردم
در خواب و خیال خود با شوق وصال تو
مجنون و غزل خوانم با رنگ و رخ زردم
غیر از تو کسی دیگر دل را نلرزانده
گر شهوتی هم بوده خنجر به دلم کردم
دور از هوس و شهوت چون منتظرت بودم
از بین همه مردم بیرون شدم و طردم
با بوی دو زلفانت در پاکی آغوشم
شب های پر از غم را با عشق تو طی کردم
ای گل تو بخند زیبا چون فصل بهاران است
شاید شبی از شب ها من پیش تو برگردم
dina
ساعت19:10---27 شهريور 1393
achey
DUYĞU
ساعت14:18---27 شهريور 1393
صبوری میکنم.......درد را تحمل میکنم....اما چراغ کلبه ی دل را بر روی هر کس روشن نمیکنم......دل من گوهر پرقیمتیست با هرکس نشانشندهم
برچسبها: